جدول جو
جدول جو

معنی دار بار - جستجوی لغت در جدول جو

دار بار
حمل تنه های درخت به وسیله ی نفرات زیاد، از توابع دهستان خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دار قرار
تصویر دار قرار
سرای آرامش، جهان جاوید، آخرت، کنایه از بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، نعیم، سرای جاوید، باغ بهشت، باغ خلد، فردوس اعلا، قدس، دارالسّرور، مینو، خلد، سبزباغ، جنّت، دارالخلد، دارالقرار، گشتا، اعلا علّیین، رضوان، فردوس، باغ ارم، خلدستان، دارالسّلام، علّیین، دارالنّعیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داغ دار
تصویر داغ دار
دارای داغ، چیزی که در آن اثر داغ و لکه باشد، کنایه از داغ دیده، مصیبت زده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
با سوز و اندوه شدید مثلاً زار زار گریستم
زار زار سوختن: به خواری و زبونی آتش گرفتن و سوختن
زار زار کشتن: با ذلت و خواری و زبونی کشتن
زار زار نالیدن: ناله کردن از سوز دل، سخت نالیدن، برای مثال بلبلی زار زار می نالید / بر فراق بهار وقت خزان (سعدی۲ - ۶۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
شان و شوکت، کروفر، جنگ وهیاهو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تار تار
تصویر تار تار
پاره پاره، چاک چاک، تکه تکه، ریش ریش، قاچ قاچ، ریز ریز، لخت لخت، شرحه شرحه
فرهنگ فارسی عمید
(رِ قَ)
آن جهان آخرت. رجوع به دارالقرار شود
لغت نامه دهخدا
(کِ / کُ)
نام یکی از دهات نمارستاق نور در مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ترجمه وحید مازندرانی ص 149)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
نواحی اطراف رود ارس
لغت نامه دهخدا
(رَمْ)
مردم عامی مصر چنین تلفظ کنند ولی در دیوانها بیورونباره نویسند و آن شهر کوچکی است در نزدیک دمیاط به کنار خلیج اشموم و بسراط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تار مار
تصویر تار مار
زیر و زبر پریشان و پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عار دار
تصویر عار دار
ننگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکر بار
تصویر شکر بار
شکر ریزنده، بسیار شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بار
تصویر شتر بار
بار شتر باری که به اندازه قدرت حمل یک شتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار بام
تصویر تار بام
صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد صبح نخست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تار تار
تصویر تار تار
ریزه ریزه پاره پاره ذره ذره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داو دار
تصویر داو دار
ادعا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داد یار
تصویر داد یار
کسی که یاری عدل کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهر بار
تصویر زهر بار
سم ریزنده، کشنده مهلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیگر بار
تصویر دیگر بار
دوباره مجددا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیر باز
تصویر دیر باز
مدت متمادی دور و دراز زمان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
گریه شدید از سوز دل
فرهنگ لغت هوشیار
نیزه دو شاخه دارای چوبی مرصع که در قدیم پیشاپیش شاهان میبردند تا مردم بدانند که پادشاه می آید و خود را کنار بکشند، عصا نیزه کوچک، ناچخ تبرزین، نقیب غافله چاوش، آهی که از ته دل بر آید
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که دارای خار و شوک باشد خار آور سیم خار دار، کرمی که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و از مهمترین آفات پنبه است
فرهنگ لغت هوشیار
خارش تن، تعلق خاطرکه ضمیر آدمی را بر طلب و کنجکاوی وا دارد خلجان اضطراب
فرهنگ لغت هوشیار
خوراک اندک قوت لایموت، ماکول. توضیح فرهنگستان این کلمه را بمعنی ارزاق پذیرفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
ثبات و پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دار قرار
تصویر دار قرار
آن جهان، آخرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
به حال زاری، به حالت خواری و زبونی
فرهنگ فارسی معین
نام ارتفاعی در روبروی آلاشت سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
قرض روی قرض، این پا و اون پا، بی قراری، بی تابی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان ناتل کنار چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
در محیطی کوچک دور زدن و متوقف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مکرّراً، مکرّر، به طور مکرّر
دیکشنری اردو به فارسی
سیم کشی، سپس
دیکشنری اردو به فارسی